English    Türkçe    فارسی   

6
2292-2301

  • قول حق را هم ز حق تفسیر جو  ** هین مگو ژاژ از گمان ای سخت‌رو 
  • آن گره کو زد همو بگشایدش  ** مهره کو انداخت او بربایدش 
  • گرچه آسانت نمود آن سان سخن  ** کی بود آسان رموز من لدن 
  • گفت یا رب توبه کردم زین شتاب  ** چون تو در بستی تو کن هم فتح باب  2295
  • بر سر خرقه شدن بار دگر  ** در دعا کردن بدم هم بی‌هنر 
  • کو هنر کو من کجا دل مستوی  ** این همه عکس توست و خود توی 
  • هر شبی تدبیر و فرهنگم به خواب  ** هم‌چو کشتی غرقه می‌گردد ز آب 
  • خود نه من می‌مانم و نه آن هنر  ** تن چو مرداری فتاده بی‌خبر 
  • تا سحر جمله شب آن شاه علی  ** خود همی‌گوید الستی و بلی  2300
  • کو بلی‌گو جمله را سیلاب برد  ** یا نهنگی خورد کل را کرد و مرد