English    Türkçe    فارسی   

6
2478-2487

  • جفت آن گاوم که آدم جد خلق  ** در زراعت بر زمین می‌کرد فلق 
  • چون شنید از گاو و قج اشتر شگفت  ** سر فرود آورد و آن را برگرفت 
  • در هوا بر داشت آن بند قصیل  ** اشتر بختی سبک بی‌قال و قیل  2480
  • که مرا خود حاجت تاریخ نیست  ** کین چنین جسمی و عالی گردنیست 
  • خود همه کس داند ای جان پدر  ** که نباشم از شما من خردتر 
  • داند این را هرکه ز اصحاب نهاست  ** که نهاد من فزون‌تر از شماست 
  • جملگان دانند کین چرخ بلند  ** هست صد چندان که این خاک نژند 
  • کو گشاد رقعه‌های آسمان  ** کو نهاد بقعه‌های خاکدان  2485
  • جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان 
  • پس مسلمان گفت ای یاران من  ** پیشم آمد مصطفی سلطان من 
  • پس مرا گفت آن یکی بر طور تاخت  ** با کلیم حق و نرد عشق باخت