English    Türkçe    فارسی   

6
2510-2519

  • سید ترمد که آنجا شاه بود  ** مسخره‌ی او دلقک آگاه بود  2510
  • داشت کاری در سمرقند او مهم  ** جست‌الاقی تا شود او مستتم 
  • زد منادی هر که اندر پنج روز  ** آردم زانجا خبر بدهم کنوز 
  • دلقک اندر ده بد و آن را شنید  ** بر نشست و تا بترمد می‌دوید 
  • مرکبی دو اندر آن ره شد سقط  ** از دوانیدن فرس را زان نمط 
  • پس به دیوان در دوید از گرد راه  ** وقت ناهنگام ره جست او به شاه  2515
  • فجفجی در جمله‌ی دیوان فتاد  ** شورشی در وهم آن سلطان فتاد 
  • خاص و عام شهر را دل شد ز دست  ** تا چه تشویش و بلا حادث شدست 
  • یا عدوی قاهری در قصد ماست  ** یا بلایی مهلکی از غیب خاست 
  • که ز ده دلقک به سیران درشت  ** چند اسپی تازی اندر راه کشت