English    Türkçe    فارسی   

6
2591-2600

  • گفت الصدقه مرد للبلا  ** داو مرضاک به صدقه یا فتی 
  • صدقه نبود سوختن درویش را  ** کور کردن چشم حلم‌اندیش را 
  • گفت شه نیکوست خیر و موقعش  ** لیک چون خیری کنی در موضعش 
  • موضع رخ شه نهی ویرانیست  ** موضع شه اسپ هم نادانیست 
  • در شریعت هم عطا هم زجر هست  ** شاه را صدر و فرس را درگه است  2595
  • عدل چه بود وضع اندر موضعش  ** ظلم چه بود وضع در ناموقعش 
  • نیست باطل هر چه یزدان آفرید  ** از غضب وز حلم وز نصح و مکید 
  • خیر مطلق نیست زینها هیچ چیز  ** شر مطلق نیست زینها هیچ نیز 
  • نفع و ضر هر یکی از موضعست  ** علم ازین رو واجبست و نافعست 
  • ای بسا زجری که بر مسکین رود  ** در ثواب از نان و حلوا به بود  2600