English    Türkçe    فارسی   

6
2601-2610

  • زانک حلوا بی‌اوان صفرا کند  ** سیلیش از خبث مستنقا کند 
  • سیلیی در وقت بر مسکین بزن  ** که رهاند آنش از گردن زدن 
  • زخم در معنی فتد از خوی بد  ** چوب بر گرد اوفتد نه بر نمد 
  • بزم و زندن هست هر بهرام را  ** بزم مخلص را و زندان خام را 
  • شق باید ریش را مرهم کنی  ** چرک را در ریش مستحکم کنی  2605
  • تا خورد مر گوشت را در زیر آن  ** نیم سودی باشد و پنجه زیان 
  • گفت دلقک من نمی‌گویم گذار  ** من همی‌گویم تحریی بیار 
  • هین ره صبر و تانی در مبند  ** صبر کن اندیشه می‌کن روز چند 
  • در تانی بر یقینی بر زنی  ** گوش‌مال من بایقانی کنی 
  • در روش یمشی مکبا خود چرا  ** چون همی‌شاید شدن در استوا  2610