English    Türkçe    فارسی   

6
2821-2830

  • که بدانم سگ چه می‌گوید به بانگ  ** قوم گفتندش ز دیناری دو دانگ 
  • آن دگر گفت ای گروه زرپرست  ** جمله خاصیت مرا چشم اندرست 
  • هر که را شب بینم اندر قیروان  ** روز بشناسم من او را بی‌گمان 
  • گفت یک خاصیتم در بازو است  ** که زنم من نقبها با زور دست 
  • گفت یک خاصیتم در بینی است  ** کار من در خاکها بوبینی است  2825
  • سرالناس معادن داد دست  ** که رسول آن را پی چه گفته است 
  • من ز خاک تن بدانم کاندر آن  ** چند نقدست و چه دارد او ز کان 
  • در یکی کان زر بی‌اندازه درج  ** وان دگر دخلش بود کمتر ز خرج 
  • هم‌چو مجنون بو کنم من خاک را  ** خاک لیلی را بیابم بی‌خطا 
  • بو کنم دانم ز هر پیراهنی  ** گر بود یوسف و گر آهرمنی  2830