English    Türkçe    فارسی   

6
2942-2951

  • می‌تند بر رشته‌ی دل دم به دم  ** که سر رشته به دست آورده‌ام 
  • هم‌چو تاری شد دل و جان در شهود  ** تا سر رشته به من رویی نمود 
  • خود غراب البین آمد ناگهان  ** بر شکار موش و بردش زان مکان 
  • چون بر آمد بر هوا موش از غراب  ** منسحب شد چغز نیز از قعر آب  2945
  • موش در منقار زاغ و چغز هم  ** در هوا آویخته پا در رتم 
  • خلق می‌گفتند زاغ از مکر و کید  ** چغز آبی را چگونه کرد صید 
  • چون شد اندر آب و چونش در ربود  ** چغز آبی کی شکار زاغ بود 
  • چغز گفتا این سزای آن کسی  ** کو چو بی‌آبان شود جفت خسی 
  • ای فغان از یار ناجنس ای فغان  ** هم‌نشین نیک جویید ای مهان  2950
  • عقل را افغان ز نفس پر عیوب  ** هم‌چو بینی بدی بر روی خوب