English    Türkçe    فارسی   

6
3185-3194

  • خواجه را چون غیر گفتی از قصور  ** شرم‌دار ای احول از شاه غیور  3185
  • خواجه را که در گذشتست از اثیر  ** جنس این موشان تاریکی مگیر 
  • خواجه‌ی جان بین مبین جسم گران  ** مغز بین او را مبینش استخوان 
  • خواجه را از چشم ابلیس لعین  ** منگر و نسبت مکن او را به طین 
  • همره خورشید را شب‌پر مخوان  ** آنک او مسجود شد ساجد مدان 
  • عکس‌ها را ماند این و عکس نیست  ** در مثال عکس حق بنمودنیست  3190
  • آفتابی دید او جامد نماند  ** روغن گل روغن کنجد نماند 
  • چون مبدل گشته‌اند ابدال حق  ** نیستند از خلق بر گردان ورق 
  • قبله‌ی وحدانیت دو چون بود  ** خاک مسجود ملایک چون شود 
  • چون درین جو دیدعکس سیب مرد  ** دامنش را دید آن پر سیب کرد