English    Türkçe    فارسی   

6
320-329

  • صبر کن کالصبر مفتاح الفرج  ** تا نیفتی چون فرج در صد حرج  320
  • آشکارا دانه پنهان دام او  ** خوش نماید ز اولت انعام او 
  • در بیان آنک این غرور تنها آن هندو را نبود بلک هر آدمیی به چنین غرور مبتلاست در هر مرحله‌ای الا من عصم الله 
  • چون بپیوستی بدان ای زینهار  ** چند نالی در ندامت زار زار 
  • نام میری و وزیری و شهی  ** در نهانش مرگ و درد و جان‌دهی 
  • بنده باش و بر زمین رو چون سمند  ** چون جنازه نه که بر گردن برند 
  • جمله را حمال خود خواهد کفور  ** چون سوار مرده آرندش به گور  325
  • بر جنازه هر که را بینی به خواب  ** فارس منصب شود عالی رکاب 
  • زانک آن تابوت بر خلقست بار  ** بار بر خلقان فکندند این کبار 
  • بار خود بر کس منه بر خویش نه  ** سروری را کم طلب درویش به 
  • مرکب اعناق مردم را مپا  ** تا نیاید نقرست اندر دو پا