English    Türkçe    فارسی   

6
3214-3223

  • طالبست و غالبست آن کردگار  ** تا ز هستی‌ها بر آرد او دمار 
  • دو مگو و دو مدان و دو مخوان  ** بنده را در خواجه‌ی خود محو دان  3215
  • خواجه هم در نور خواجه‌آفرین  ** فانیست و مرده و مات و دفین 
  • چون جدا بینی ز حق این خواجه را  ** گم کنی هم متن و هم دیباجه را 
  • چشم و دل را هین گذاره کن ز طین  ** این یکی قبله‌ست دو قبله مبین 
  • چون دو دیدی ماندی از هر دو طرف  ** آتشی در خف فتاد و رفت خف 
  • مثل دوبین هم‌چو آن غریب شهر کاش عمر نام کی از یک دکانش به سبب این به آن دکان دیگر حواله کرد و او فهم نکرد کی همه دکان یکیست درین معنی کی به عمر نان نفروشند هم اینجا تدارک کنم من غلط کردم نامم عمر نیست چون بدین دکان توبه و تدارک کنم نان یابم از همه دکان‌های این شهر و اگر بی‌تدارک هم‌چنین عمر نام باشم ازین دکان در گذرم محرومم و احولم و این دکان‌ها را از هم جدا دانسته‌ام 
  • گر عمر نامی تو اندر شهر کاش  ** کس بنفروشد به صد دانگت لواش  3220
  • چون به یک دکان بگفتی عمرم  ** این عمر را نان فروشید از کرم 
  • او بگوید رو بدان دیگر دکان  ** زان یکی نان به کزین پنجاه نان 
  • گر نبودی احول او اندر نظر  ** او بگفتی نیست دکانی دگر