English    Türkçe    فارسی   

6
3378-3387

  • این یکی اسپست جانم رهن اوست  ** گر برد مردم یقین ای خیردوست 
  • گر برد این اسپ را از دست من  ** من یقین دانم نخواهم زیستن 
  • چون خدا پیوستگیی داده است  ** بر سرم مال ای مسیحا زود دست  3380
  • از زن و زر و عقارم صبر هست  ** این تکلف نیست نی تزویریست 
  • اندرین گر می‌نداری باورم  ** امتحان کن امتحان گفت و قدم 
  • آن عمادالملک گریان چشم‌مال  ** پیش سلطان در دوید آشفته‌حال 
  • لب ببست و پیش سلطان ایستاد  ** راز گویان با خدا رب العباد 
  • ایستاده راز سلطان می‌شنید  ** واندرون اندیشه‌اش این می‌تنید  3385
  • کای خداگر آن جوان کژ رفت راه  ** که نشاید ساختن جز تو پناه 
  • تو از آن خود بکن از وی مگیر  ** گرچه او خواهد خلاص از هر اسیر