English    Türkçe    فارسی   

6
3383-3392

  • آن عمادالملک گریان چشم‌مال  ** پیش سلطان در دوید آشفته‌حال 
  • لب ببست و پیش سلطان ایستاد  ** راز گویان با خدا رب العباد 
  • ایستاده راز سلطان می‌شنید  ** واندرون اندیشه‌اش این می‌تنید  3385
  • کای خداگر آن جوان کژ رفت راه  ** که نشاید ساختن جز تو پناه 
  • تو از آن خود بکن از وی مگیر  ** گرچه او خواهد خلاص از هر اسیر 
  • زانک محتاجند این خلقان همه  ** از گدایی گیر تا سلطان همه 
  • با حضور آفتاب با کمال  ** رهنمایی جستن از شمع و ذبال 
  • با حضور آفتاب خوش‌مساغ  ** روشنایی جستن از شمع و چراغ  3390
  • بی‌گمان ترک ادب باشد ز ما  ** کفر نعمت باشد و فعل هوا 
  • لیک اغلب هوش‌ها در افتکار  ** هم‌چو خفاشند ظلمت دوستدار