English    Türkçe    فارسی   

6
3606-3615

  • زان لقب شد خاک را دار الغرور  ** کو کشد پا را سپس یوم العبور 
  • پیش از آن بر راست و بر چپ می‌دوید  ** که بچینم درد تو چیزی نچید 
  • او بگفتی مر ترا وقت غمان  ** دور از تو رنج و ده که در میان 
  • چون سپاه رنج آمد بست دم  ** خود نمی‌گوید ترا من دیده‌ام 
  • حق پی شیطان بدین سان زد مثل  ** که ترا در رزم آرد با حیل  3610
  • که ترا یاری دهم من با توم  ** در خطرها پیش تو من می‌دوم 
  • اسپرت باشم گه تیر خدنگ  ** مخلص تو باشم اندر وقت تنگ 
  • جان فدای تو کنم در انتعاش  ** رستمی شیری هلا مردانه باش 
  • سوی کفرش آورد زین عشوه‌ها  ** آن جوال خدعه و مکر و دها 
  • چون قدم بنهاد در خندق فتاد  ** او به قاهاقاه خنده لب گشاد  3615