English    Türkçe    فارسی   

6
3724-3733

  • صورت شهری بود گیرد سفر  ** صورت تیری بود گیرد سپر 
  • صورت خوبان بود عشرت کند  ** صورت غیبی بود خلوت کند  3725
  • صورت محتاجی آرد سوی کسب  ** صورت بازو وری آرد به غصب 
  • این ز حد و اندازه‌ها باشد برون  ** داعی فعل از خیال گونه‌گون 
  • بی‌نهایت کیش‌ها و پیشه‌ها  ** جمله ظل صورت اندیشه‌ها 
  • بر لب بام ایستاده قوم خوش  ** هر یکی را بر زمین بین سایه‌اش 
  • صورت فکرست بر بام مشید  ** وآن عمل چون سایه بر ارکان پدید  3730
  • فعل بر ارکان و فکرت مکتتم  ** لیک در تاثیر و وصلت دو به هم 
  • آن صور در بزم کز جام خوشیست  ** فایده‌ی او بی‌خودی و بیهشیست 
  • صورت مرد و زن و لعب و جماع  ** فایده‌ش بی‌هوشی وقت وقاع