English    Türkçe    فارسی   

6
3767-3776

  • عشق صورت در دل شه‌زادگان  ** چون خلش می‌کرد مانند سنان 
  • اشک می‌بارید هر یک هم‌چو میغ  ** دست می‌خایید و می‌گفت ای دریغ 
  • ما کنون دیدیم شه ز آغاز دید  ** چندمان سوگند داد آن بی‌ندید 
  • انبیا را حق بسیارست از آن  ** که خبر کردند از پایانمان  3770
  • کاینچ می‌کاری نروید جز که خار  ** وین طرف پری نیابی زو مطار 
  • تخم از من بر که تا ریعی دهد  ** با پر من پر که تیر آن سو جهد 
  • تو ندانی واجبی آن و هست  ** هم تو گویی آخر آن واجب بدست 
  • او توست اما نه این تو آن توست  ** که در آخر واقف بیرون‌شوست 
  • توی آخر سوی توی اولت  ** آمدست از بهر تنبیه و صلت  3775
  • توی تو در دیگری آمد دفین  ** من غلام مرد خودبینی چنین