English    Türkçe    فارسی   

6
3799-3808

  • در بخارا خوی آن خواجیم اجل  ** بود با خواهندگان حسن عمل 
  • داد بسیار و عطای بی‌شمار  ** تا به شب بودی ز جودش زر نثار  3800
  • زر به کاغذپاره‌ها پیچیده بود  ** تا وجودش بود می‌افشاند جود 
  • هم‌چو خورشید و چو ماه پاک‌باز  ** آنچ گیرند از ضیا بدهند باز 
  • خاک را زربخش کی بود آفتاب  ** زر ازو در کان و گنج اندر خراب 
  • هر صباحی یک گره را راتبه  ** تا نماند امتی زو خایبه 
  • مبتلایان را بدی روزی عطا  ** روز دیگر بیوگان را آن سخا  3805
  • روز دیگر بر علویان مقل  ** با فقیهان فقیر مشتغل 
  • روز دیگر بر تهی‌دستان عام  ** روز دیگر بر گرفتاران وام 
  • شرط او آن بود که کس با زبان  ** زر نخواهد هیچ نگشاید لبان