English    Türkçe    فارسی   

6
3807-3816

  • روز دیگر بر تهی‌دستان عام  ** روز دیگر بر گرفتاران وام 
  • شرط او آن بود که کس با زبان  ** زر نخواهد هیچ نگشاید لبان 
  • لیک خامش بر حوالی رهش  ** ایستاده مفلسان دیواروش 
  • هر که کردی ناگهان با لب سال  ** زو نبردی زین گنه یک حبه مال  3810
  • من صمت منکم نجا بد یاسه‌اش  ** خامشان را بود کیسه و کاسه‌اش 
  • نادرا روزی یکی پیری بگفت  ** ده زکاتم که منم با جوع جفت 
  • منع کرد از پیر و پیرش جد گرفت  ** مانده خلق از جد پیر اندر شگفت 
  • گفت بس بی‌شرم پیری ای پدر  ** پیر گفت از من توی بی‌شرم‌تر 
  • کین جهان خوردی و خواهی تو ز طمع  ** کان جهان با این جهان گیری به جمع  3815
  • خنده‌اش آمد مال داد آن پیر را  ** پیر تنها برد آن توفیر را