English    Türkçe    فارسی   

6
3828-3837

  • هیچ مگشا لب نشین و می‌نگر  ** تا کند صدر جهان اینجا گذر 
  • بوک بیند مرده پندار به ظن  ** زر در اندازد پی وجه کفن 
  • هر چه بدهد نیم آن بدهم به تو  ** هم‌چنان کرد آن فقیر صله‌جو  3830
  • در نمد پیچید و بر راهش نهاد  ** معبر صدر جهان آنجا فتاد 
  • زر در اندازید بر روی نمد  ** دست بیرون کرد از تعجیل خود 
  • تا نگیرد آن کفن‌خواه آن صله  ** تا نهان نکند ازو آن ده‌دله 
  • مرده از زیر نمد بر کرد دست  ** سر برون آمد پی دستش ز پست 
  • گفت با صدر جهان چون بستدم  ** ای ببسته بر من ابواب کرم  3835
  • گفت لیکن تا نمردی ای عنود  ** از جناب من نبردی هیچ جود 
  • سر موتوا قبل موت این بود  ** کز پس مردن غنیمت‌ها رسد