English    Türkçe    فارسی   

6
3836-3845

  • گفت لیکن تا نمردی ای عنود  ** از جناب من نبردی هیچ جود 
  • سر موتوا قبل موت این بود  ** کز پس مردن غنیمت‌ها رسد 
  • غیر مردن هیچ فرهنگی دگر  ** در نگیرد با خدای ای حیله‌گر 
  • یک عنایت به ز صد گون اجتهاد  ** جهد را خوفست از صد گون فساد 
  • وآن عنایت هست موقوف ممات  ** تجربه کردند این ره را ثقات  3840
  • بلک مرگش بی‌عنایت نیز نیست  ** بی‌عنایت هان و هان جایی مه‌ایست 
  • آن زمرد باشد این افعی پیر  ** بی زمرد کی شود افعی ضریر 
  • حکایت آن دو برادر یکی کوسه و یکی امرد در عزب خانه‌ای خفتند شبی اتفاقا امرد خشت‌ها بر مقعد خود انبار کرد عاقبت دباب دب آورد و آن خشت‌ها را به حیله و نرمی از پس او برداشت کودک بیدار شد به جنگ کی این خشت‌ها کو کجا بردی و چرا بردی او گفت تو این خشت‌ها را چرا نهادی الی آخره 
  • امردی و کوسه‌ای در انجمن  ** آمدند و مجمعی بد در وطن 
  • مشتغل ماندند قوم منتجب  ** روز رفت و شد زمانه ثلث شب 
  • زان عزب‌خانه نرفتند آن دو کس  ** هم بخفتند آن سو از بیم عسس  3845