English    Türkçe    فارسی   

6
3865-3874

  • نه ز مردان چاره دارم نه از زنان  ** چون کنم که نی ازینم نه از آن  3865
  • بعد از آن کودک به کوسه بنگریست  ** گفت او با آن دو مو از غم بریست 
  • فارغست از خشت و از پیکار خشت  ** وز چو تو مادرفروش کنک زشت 
  • بر زنخ سه چار مو بهر نمون  ** بهتر از سی خشت گرداگرد کون 
  • ذره‌ای سایه‌ی عنایت بهترست  ** از هزاران کوشش طاعت‌پرست 
  • زانک شیطان خشت طاعت بر کند  ** گر دو صد خشتست خود را ره کند  3870
  • خشت اگر پرست بنهاده‌ی توست  ** آن دو سه مو از عطای آن سوست 
  • در حقیقت هر یکی مو زان کهیست  ** کان امان‌نامه‌ی صله‌ی شاهنشهیست 
  • تو اگر صد قفل بنهی بر دری  ** بر کند آن جمله را خیره‌سری 
  • شحنه‌ای از موم اگر مهری نهد  ** پهلوانان را از آن دل بشکهد