English    Türkçe    فارسی   

6
3890-3899

  • یک زمانی اشک‌ریزان جمله‌شان  ** بر سر خوان مصیبت خون‌فشان  3890
  • یک زمان از آتش دل هر سه کس  ** بر زده با سوز چون مجمر نفس 
  • مقالت برادر بزرگین 
  • آن بزرگین گفت ای اخوان خیر  ** ما نه نر بودیم اندر نصح غیر 
  • از حشم هر که به ما کردی گله  ** از بلا و فقر و خوف و زلزله 
  • ما همی‌گفتیم کم نال از حرج  ** صبر کن کالصبر مفتاح الفرج 
  • این کلید صبر را اکنون چه شد  ** ای عجب منسوخ شد قانون چه شد  3895
  • ما نمی‌گفتیم که اندر کش مکش  ** اندر آتش هم‌چو زر خندید خوش 
  • مر سپه را وقت تنگاتنگ جنگ  ** گفته ما که هین مگردانید رنگ 
  • آن زمان که بود اسپان را وطا  ** جمله سرهای بریده زیر پا 
  • ما سپاه خویش را هی هی کنان  ** که به پیش آیید قاهر چون سنان