English    Türkçe    فارسی   

6
3946-3955

  • زن به دست مرد در وقت لقا  ** چون خمیر آمد به دست نانبا 
  • بسرشد گاهیش نرم و گه درشت  ** زو بر آرد چاق چاقی زیر مشت 
  • گاه پهنش واکشد بر تخته‌ای  ** درهمش آرد گهی یک لخته‌ای 
  • گاه در وی ریزد آب و گه نمک  ** از تنور و آتشش سازد محک 
  • این چنین پیچند مطلوب و طلوب  ** اندرین لعبند مغلوب و غلوب  3950
  • این لعب تنها نه شو را با زنست  ** هر عشیق و عاشقی را این فنست 
  • از قدیم و حادث و عین و عرض  ** پیچشی چون ویس و رامین مفترض 
  • لیک لعب هر یکی رنگی دگر  ** پیچش هر یک ز فرهنگی دگر 
  • شوی و زن را گفته شد بهر مثال  ** که مکن ای شوی زن را بد گسیل 
  • آن شب گردک نه ینگا دست او  ** خوش امانت داد اندر دست تو  3955