English    Türkçe    فارسی   

6
4158-4167

  • بی‌سلاحی در مرو در معرکه  ** هم‌چو بی‌باکان مرو در تهلکه 
  • این همه گفتند و گفت آن ناصبور  ** که مرا زین گفته‌ها آید نفور 
  • سینه پر آتش مرا چون منقل است  ** کشت کامل گشت وقت منجل است  4160
  • صدر را صبری بد اکنون آن نماد  ** بر مقام صبر عشق آتش نشاند 
  • صبر من مرد آن شبی که عشق زاد  ** درگذشت او حاضران را عمر باد 
  • ای محدث از خطاب و از خطوب  ** زان گذشتم آهن سردی مکوب 
  • سرنگونم هی رها کن پای من  ** فهم کو در جمله‌ی اجزای من 
  • اشترم من تا توانم می‌کشم  ** چون فتادم زار با کشتن خوشم  4165
  • پر سر مقطوع اگر صد خندق است  ** پیش درد من مزاج مطلق است 
  • من نخواهم زد دگر از خوف و بیم  ** این چنین طبل هوا زیر گلیم