English    Türkçe    فارسی   

6
4232-4241

  • وآن دگر را که خوشستش قد و خد  ** کی دهد نان بل به تاخیر افکند 
  • گویدش بنشین زمانی بی‌گزند  ** که به خانه نان تازه می‌پزند 
  • چون رسد آن نان گرمش بعد کد  ** گویدش بنشین که حلوا می‌رسد 
  • هم برین فن داردارش می‌کند  ** وز ره پنهان شکارش می‌کند  4235
  • که مرا کاریست با تو یک زمان  ** منتظر می‌باش ای خوب جهان 
  • بی‌مرادی مومنان از نیک و بد  ** تو یقین می‌دان که بهر این بود 
  • رجوع کردن به قصه‌ی آن شخص کی به او گنج نشان دادند به مصر و بیان تضرع او از درویشی به حضرت حق 
  • مرد میراثی چو خورد و شد فقیر  ** آمد اندر یا رب و گریه و نفیر 
  • خود کی کوبد این در رحمت‌نثار  ** که نیابد در اجابت صد بهار 
  • خواب دید او هاتفی گفت او شنید  ** که غنای تو به مصر آید پدید  4240
  • رو به مصر آنجا شود کار تو راست  ** کرد کدیت را قبول او مرتجاست