English    Türkçe    فارسی   

6
4427-4436

  • چون چراغی بی ز زیت و بی فتیل  ** نه کثیرستش ز شمع و نه قلیل 
  • در گلستان اندر آید اخشمی  ** کی شود مغزش ز ریحان خرمی 
  • هم‌چو خوبی دلبری مهمان غر  ** بانگ چنگ و بربطی در پیش کر 
  • هم‌چو مرغ خاک که آید در بحار  ** زان چه یابد جز هلاک و جز خسار  4430
  • هم‌چو بی‌گندم شده در آسیا  ** جز سپیدی ریش و مو نبود عطا 
  • آسیای چرخ بر بی‌گندمان  ** موسپیدی بخشد و ضعف میان 
  • لیک با باگندمان این آسیا  ** ملک‌بخش آمد دهد کار و کیا 
  • اول استعداد جنت بایدت  ** تا ز جنت زندگانی زایدت 
  • طفل نو را از شراب و از کباب  ** چه حلاوت وز قصور و از قباب  4435
  • حد ندارد این مثل کم جو سخن  ** تو برو تحصیل استعداد کن