English    Türkçe    فارسی   

6
4465-4474

  • گفت قاضی ای صنم معمول چیست  ** گفت خانه‌ی این کنیزک بس تهیست  4465
  • خصم در ده رفت و حارس نیز نیست  ** بهر خلوت سخت نیکو مسکنیست 
  • امشب ار امکان بود آنجا بیا  ** کار شب بی سمعه است و بی‌ریا 
  • جمله جاسوسان ز خمر خواب مست  ** زنگی شب جمله را گردن زدست 
  • خواند بر قاضی فسون‌های عجب  ** آن شکرلب وانگهانی از چه لب 
  • چند با آدم بلیس افسانه کرد  ** چون حوا گفتش بخور آنگاه خورد  4470
  • اولین خون در جهان ظلم و داد  ** از کف قابیل بهر زن فتاد 
  • نوح چون بر تابه بریان ساختی  ** واهله بر تابه سنگ انداختی 
  • مکر زن بر کار او چیره شدی  ** آب صاف وعظ او تیره شدی 
  • قوم را پیغام کردی از نهان  ** که نگه دارید دین زین گمرهان 
  • رفتن قاضی به خانه‌ی زن جوحی و حلقه زدن جوحی به خشم بر در و گریختن قاضی در صندوقی الی آخره