English    Türkçe    فارسی   

6
4488-4497

  • تا ببیند مومن و گبر و جهود  ** که درین صندوق جز لعنت نبود 
  • گفت زن هی در گذر ای مرد ازین  ** خورد سوگندان که نکنم جز چنین 
  • از پگه حمال آورد او چو باد  ** زود آن صندوق بر پشتش نهاد  4490
  • اندر آن صندوق قاضی از نکال  ** بانگ می‌زد که ای حمال و ای حمال 
  • کرد آن حمال راست و چپ نظر  ** کز چه سو در می‌رسد بانک و خبر 
  • هاتفست این داعی من ای عجب  ** یا پری‌ام می‌کند پنهان طلب 
  • چون پیاپی گشت آن آواز و بیش  ** گفت هاتف نیست باز آمد به خویش 
  • عاقبت دانست کان بانگ و فغان  ** بد ز صندوق و کسی در وی نهان  4495
  • عاشقی کو در غم معشوق رفت  ** گر چه بیرونست در صندوق رفت 
  • عمر در صندوق برد از اندهان  ** جز که صندوقی نبیند از جهان