English    Türkçe    فارسی   

6
4493-4502

  • هاتفست این داعی من ای عجب  ** یا پری‌ام می‌کند پنهان طلب 
  • چون پیاپی گشت آن آواز و بیش  ** گفت هاتف نیست باز آمد به خویش 
  • عاقبت دانست کان بانگ و فغان  ** بد ز صندوق و کسی در وی نهان  4495
  • عاشقی کو در غم معشوق رفت  ** گر چه بیرونست در صندوق رفت 
  • عمر در صندوق برد از اندهان  ** جز که صندوقی نبیند از جهان 
  • آن سری که نیست فوق آسمان  ** از هوس او را در آن صندوق دان 
  • چون ز صندوق بدن بیرون رود  ** او ز گوری سوی گوری می‌شود 
  • این سخن پایان ندارد قاضیش  ** گفت ای حمال و ای صندوق‌کش  4500
  • از من آگه کن درون محکمه  ** نایبم را زودتر با این همه 
  • تا خرد این را به زر زین بی‌خرد  ** هم‌چنین بسته به خانه‌ی ما برد