English    Türkçe    فارسی   

6
4513-4522

  • در نبی ان استطعتم فانفذوا  ** این سخن با جن و انس آمد ز هو 
  • گفت منفذ نیست از گردونتان  ** جز به سلطان و به وحی آسمان 
  • گر ز صندوقی به صندوقی رود  ** او سمایی نیست صندوقی بود  4515
  • فرجه صندوق نو نو مسکرست  ** در نیابد کو به صندوق اندرست 
  • گر نشد غره بدین صندوق‌ها  ** هم‌چو قاضی جوید اطلاق و رها 
  • آنک داند این نشانش آن شناس  ** کو نباشد بی‌فغان و بی‌هراس 
  • هم‌چو قاضی باشد او در ارتعاد  ** کی برآید یک دمی از جانش شاد 
  • آمدن نایب قاضی میان بازار و خریداری کردن صندوق را از جوحی الی آخره 
  • نایب آمد گفت صندوقت به چند  ** گفت نهصد بیشتر زر می‌دهند  4520
  • من نمی‌آیم فروتر از هزار  ** گر خریداری گشا کیسه بیار 
  • گفت شرمی دار ای کوته‌نمد  ** قیمت صندوق خود پیدا بود