English    Türkçe    فارسی   

6
4606-4615

  • زین سبب هنگامه‌ها شد کل هدر  ** هست این هنگامه هر دم گرم‌تر 
  • معدن گرمیست اندر لامکان  ** هفت دوزخ از شرارش یک دخان 
  • در بیان آنک دوزخ گوید کی قنطره‌ی صراط بر سر اوست ای مومن از صراط زودتر بگذر زود بشتاب تا عظمت نور تو آتش ما را نکشد جز یا مومن فان نورک اطفاء ناری 
  • زآتش عاشق ازین رو ای صفی  ** می‌شود دوزخ ضعیف و منطقی 
  • گویدش بگذر سبک ای محتشم  ** ورنه ز آتش‌های تو مرد آتشم 
  • کفر که کبریت دوزخ اوست و بس  ** بین که می‌پخساند او را این نفس  4610
  • زود کبریت بدین سودا سپار  ** تا نه دوزخ بر تو تازد نه شرار 
  • گویدش جنت گذر کن هم‌چو باد  ** ورنه گردد هر چه من دارم کساد 
  • که تو صاحب‌خرمنی من خوشه‌چین  ** من بتی‌ام تو ولایت‌های چین 
  • هست لرزان زو جحیم و هم جنان  ** نه مر این را نه مر آن را زو امان 
  • رفت عمرش چاره را فرصت نیافت  ** صبر بس سوزان بدت وجان بر نتافت  4615