English    Türkçe    فارسی   

6
4619-4628

  • من شدم عریان ز تن او از خیال  ** می‌خرامم در نهایات الوصال 
  • این مباحث تا بدین‌جا گفتنیست  ** هرچه آید زین سپس بنهفتنیست  4620
  • ور بگویی ور بکوشی صد هزار  ** هست بیگار و نگردد آشکار 
  • تا به دریا سیر اسپ و زین بود  ** بعد ازینت مرکب چوبین بود 
  • مرکب چوبین به خشکی ابترست  ** خاص آن دریاییان را رهبرست 
  • این خموشی مرکب چوبین بود  ** بحریان را خامشی تلقین بود 
  • هر خموشی که ملولت می‌کند  ** نعره‌های عشق آن سو می‌زند  4625
  • تو همی‌گویی عجب خامش چراست  ** او همی‌گوید عجب گوشش کجاست 
  • من ز نعره کر شدم او بی‌خبر  ** تیزگوشان زین سمر هستند کر 
  • آن یکی در خواب نعره می‌زند  ** صد هزاران بحث و تلقین می‌کند