English    Türkçe    فارسی   

6
4695-4704

  • عاریه‌ستم گشتمی ملک کفت  ** کردمی بر راز خود من واقفت  4695
  • لیک چون تو یاغیی من مستعار  ** می‌کنم خدمت ترا روزی سه چار 
  • پس چو عادت سرنگونی‌ها دهم  ** ز اسپه تو یاغیانه بر جهم 
  • تا به غیب ایمان تو محکم شود  ** آن زمان که ایمانت مایه‌ی غم شود 
  • آن زمان خود جملگان مؤمن شوند  ** آن زمان خود سرکشان بر سر دوند 
  • آن زمان زاری کنند و افتقار  ** هم‌چو دزد و راه‌زن در زیر دار  4700
  • لیک گر در غیب گردی مستوی  ** مالک دارین و شحنه‌ی خود توی 
  • شحنگی و پادشاهی مقیم  ** نه دو روزه و مستعارست و سقیم 
  • رستی از بیگار و کار خود کنی  ** هم تو شاه و هم تو طبل خود زنی 
  • چون گلو تنگ آورد بر ما جهان  ** خاک خوردی کاشکی حلق و دهان