English    Türkçe    فارسی   

6
4740-4749

  • با چنین ناقابلی و دوریی  ** بخشد این غوره‌ی مرا انگوریی  4740
  • نیستم اومیدوار از هیچ سو  ** وان کرم می‌گویدم لا تیاسوا 
  • دایما خاقان ما کردست طو  ** گوشمان را می‌کشد لا تقنطوا 
  • گرچه ما زین ناامیدی در گویم  ** چون صلا زد دست اندازان رویم 
  • دست اندازیم چون اسپان سیس  ** در دویدن سوی مرعای انیس 
  • گام اندازیم و آن‌جا گام نی  ** جام پردازیم و آن‌جا جام نی  4745
  • زانک آن‌جا جمله اشیا جانیست  ** معنی اندر معنی اندر معنیست 
  • هست صورت سایه معنی آفتاب  ** نور بی‌سایه بود اندر خراب 
  • چونک آنجا خشت بر خشتی نماند  ** نور مه را سایه‌ی زشتی نماند 
  • خشت اگر زرین بود بر کندنیست  ** چون بهای خشت وحی و روشنیست