English    Türkçe    فارسی   

6
4792-4801

  • آمد او با خویش و استغفار کرد  ** با انابت چیز دیگر یار کرد 
  • درد کان از وحشت ایمان بود  ** رحم کن کان درد بی‌درمان بود 
  • مر بشر را خود مبا جامه‌ی درست  ** چون رهید از صبر در حین صدر جست 
  • مر بشر را پنجه و ناخن مباد  ** که نه دین اندیشد آنگه نه سداد  4795
  • آدمی اندر بلا کشته بهست  ** نفس کافر نعمتست و گمرهست 
  • خطاب حق تعالی به عزرائیل علیه‌السلام کی ترا رحم بر کی بیشتر آمد ازین خلایق کی جانشان قبض کردی و جواب دادن عزرائیل حضرت را 
  • حق به عزرائیل می‌گفت ای نقیب  ** بر کی رحم آمد ترا از هر کیب 
  • گفت بر جمله دلم سوزد به درد  ** لیک ترسم امر را اهمال کرد 
  • تا بگویم کاشکی یزدان مرا  ** در عوض قربان کند بهر فتی 
  • گفت بر کی بیشتر رحم آمدت  ** از کی دل پر سوز و بریان‌تر شدت  4800
  • گفت روزی کشتیی بر موج تیز  ** من شکستم ز امر تا شد ریز ریز