English    Türkçe    فارسی   

6
4853-4862

  • کوری او رست طفل وحی کش  ** ماند خون‌های دگر در گردنش 
  • از پدر یابید آن ملک ای عجب  ** تا غرورش داد ظلمات نسب 
  • دیگران را گر ام و اب شد حجاب  ** او ز ما یابید گوهرها به جیب  4855
  • گرگ درنده‌ست نفس بد یقین  ** چه بهانه می‌نهی بر هر قرین 
  • در ضلالت هست صد کل را کله  ** نفس زشت کفرناک پر سفه 
  • زین سبب می‌گویم این بنده‌ی فقیر  ** سلسله از گردن سگ برمگیر 
  • گر معلم گشت این سگ هم سگست  ** باش ذلت نفسه کو بدرگست 
  • فرض می‌آری به جا گر طایفی  ** بر سهیلی چون ادیم طایفی  4860
  • تا سهیلت وا خرد از شر پوست  ** تا شوی چون موزه‌ای هم‌پای دوست 
  • جمله قرآن شرح خبث نفس‌هاست  ** بنگر اندر مصحف آن چشمت کجاست