English    Türkçe    فارسی   

6
4885-4894

  • تا ببینم کاهلی هر یکی  ** تا بدانم حال هر یک بی‌شکی  4885
  • عارفان از دو جهان کاهل‌ترند  ** زانک بی شد یار خرمن می‌برند 
  • کاهلی را کرده‌اند ایشان سند  ** کار ایشان را چو یزدان می‌کند 
  • کار یزدان را نمی‌بینند عام  ** می‌نیاسایند از کد صبح و شام 
  • هین ز حد کاهلی گویید باز  ** تا بدانم حد آن از کشف راز 
  • بی‌گمان که هر زبان پرده‌ی دلست  ** چون بجنبد پرده سرها واصلست  4890
  • پرده‌ی کوچک چو یک شرحه کباب  ** می‌بپوشد صورت صد آفتاب 
  • گر بیان نطق کاذب نیز هست  ** لیک بوی از صدق و کذبش مخبرست 
  • آن نسیمی که بیایدت از چمن  ** هست پیدا از سموم گولخن 
  • بوی صدق و بوی کذب گول‌گیر  ** هست پیدا در نفس چون مشک و سیر