English    Türkçe    فارسی   

6
521-530

  • گر نباشد یاری حبر و قلم  ** کی فتد بر روی کاغذها رقم 
  • این حصیری که کسی می‌گسترد  ** گر نپیوندد به هم بادش برد 
  • حق ز هر جنسی چو زوجین آفرید  ** پس نتایج شد ز جمعیت پدید 
  • او بگفت و او بگفت از اهتزاز  ** بحثشان شد اندرین معنی دراز 
  • مثنوی را چابک و دلخواه کن  ** ماجرا را موجز و کوتاه کن  525
  • بعد از آن گفتش که گندم آن کیست  ** گفت امانت از یتیم بی وصیست 
  • مال ایتام است امانت پیش من  ** زانک پندارند ما را متمن 
  • گفت من مضطرم و مجروح‌حال  ** هست مردار این زمان بر من حلال 
  • هین به دستوری ازین گندم خورم  ** ای امین و پارسا و محترم 
  • گفت مفتی ضرورت هم توی  ** بی‌ضرورت گر خوری مجرم شوی  530