English    Türkçe    فارسی   

6
528-537

  • گفت من مضطرم و مجروح‌حال  ** هست مردار این زمان بر من حلال 
  • هین به دستوری ازین گندم خورم  ** ای امین و پارسا و محترم 
  • گفت مفتی ضرورت هم توی  ** بی‌ضرورت گر خوری مجرم شوی  530
  • ور ضرورت هست هم پرهیز به  ** ور خوری باری ضمان آن بده 
  • مرغ پس در خود فرو رفت آن زمان  ** توسنش سر بستد از جذب عنان 
  • چون بخورد آن گندم اندر فخ بماند  ** چند او یاسین و الانعام خواند 
  • بعد در ماندن چه افسوس و چه آه  ** پیش از آن بایست این دود سیاه 
  • آن زمان که حرص جنبید و هوس  ** آن زمان می‌گو کای فریادرس  535
  • کان زمان پیش از خرابی بصره است  ** بوک بصره وا رهد هم زان شکست 
  • ابک لی یا باکیی یا ثاکلی  ** قبل هدم البصرة و الموصل