English    Türkçe    فارسی   

6
621-630

  • خواب را بگذار امشب ای پدر  ** یک شبی بر کوی بی‌خوابان گذر 
  • بنگر اینها را که مجنون گشته‌اند  ** هم‌چو پروانه بوصلت کشته‌اند 
  • بنگر این کشتی خلقان غرق عشق  ** اژدهایی گشت گویی حلق عشق 
  • اژدهایی ناپدید دلربا  ** عقل هم‌چون کوه را او کهربا 
  • عقل هر عطار کاگه شد ازو  ** طبله‌ها را ریخت اندر آب جو  625
  • رو کزین جو برنیایی تا ابد  ** لم یکن حقا له کفوا احد 
  • ای مزور چشم بگشای و ببین  ** چند گویی می‌ندانم آن و این 
  • از وبای زرق و محرومی بر آ  ** در جهان حی و قیومی در آ 
  • تا نمی‌بینم همی‌بینم شود  ** وین ندانمهات می‌دانم بود 
  • بگذر از مستی و مستی‌بخش باش  ** زین تلون نقل کن در استواش  630