English    Türkçe    فارسی   

6
636-645

  • گرچه این مستی چو باز اشهبست  ** برتر از وی در زمین قدس هست 
  • رو سرافیلی شو اندر امتیاز  ** در دمنده‌ی روح و مست و مست‌ساز 
  • مست را چون دل مزاح اندیشه شد  ** این ندانم و آن ندانم پیشه شد 
  • این ندانم وان ندانم بهر چیست  ** تا بگویی آنک می‌دانیم کیست 
  • نفی بهر ثبت باشد در سخن  ** نفی بگذار و ز ثبت آغاز کن  640
  • نیست این و نیست آن هین واگذار  ** آنک آن هستست آن را پیش آر 
  • نفی بگذار و همان هستی پرست  ** این در آموز ای پدر زان ترک مست 
  • استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را بوقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث می در خم اسرار بدان می‌جوشد تا هر که مجردست از آن می نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو می‌خوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی» 
  • اعجمی ترکی سحر آگاه شد  ** وز خمار خمر مطرب‌خواه شد 
  • مطرب جان مونس مستان بود  ** نقل و قوت و قوت مست آن بود 
  • مطرب ایشان را سوی مستی کشید  ** باز مستی از دم مطرب چشید  645