English    Türkçe    فارسی   

6
790-799

  • روز عاشوار نمی‌دانی که هست  ** ماتم جانی که از قرنی بهست  790
  • پیش مومن کی بود این غصه خوار  ** قدر عشق گوش عشق گوشوار 
  • پیش مومن ماتم آن پاک‌روح  ** شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح 
  • نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب 
  • گفت آری لیک کو دور یزید  ** کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید 
  • چشم کوران آن خسارت را بدید  ** گوش کران آن حکایت را شنید 
  • خفته بودستید تا اکنون شما  ** که کنون جامه دریدیت از عزا  795
  • پس عزا بر خود کنید ای خفتگان  ** زانک بد مرگیست این خواب گران 
  • روح سلطانی ز زندانی بجست  ** جامه چه درانیم و چون خاییم دست 
  • چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند  ** وقت شادی شد چو بشکستند بند 
  • سوی شادروان دولت تاختند  ** کنده و زنجیر را انداختند