English    Türkçe    فارسی   

6
827-836

  • این جهان منتظم محشر شود  ** گر دو دیده مبدل و انور شود 
  • زان نماید این حقایق ناتمام  ** که برین خامان بود فهمش حرام 
  • نعمت جنات خوش بر دوزخمی  ** شد محرم گرچه حق آمد سخی 
  • در دهانش تلخ آید شهد خلد  ** چون نبود از وافیان در عهد خلد  830
  • مر شما را نیز در سوداگری  ** دست کی جنبد چو نبود مشتری 
  • کی نظاره اهل بخریدن بود  ** آن نظاره گول گردیدن بود 
  • پرس پرسان کین به چند و آن به چند  ** از پی تعبیر وقت و ریش‌خند 
  • از ملولی کاله می‌خواهد ز تو  ** نیست آن کس مشتری و کاله‌جو 
  • کاله را صد بار دید و باز داد  ** جامه کی پیمود او پیمود باد  835
  • کو قدوم و کر و فر مشتری  ** کو مزاح گنگلی سرسری