English    Türkçe    فارسی   

6
836-845

  • کو قدوم و کر و فر مشتری  ** کو مزاح گنگلی سرسری 
  • چونک در ملکش نباشد حبه‌ای  ** جز پی گنگل چه جوید جبه‌ای 
  • در تجارت نیستش سرمایه‌ای  ** پس چه شخص زشت او چه سایه‌ای 
  • مایه در بازار این دنیا زرست  ** مایه آنجا عشق و دو چشم ترست 
  • هر که او بی‌مایه‌ی بازار رفت  ** عمر رفت و بازگشت او خام تفت  840
  • هی کجا بودی برادر هیچ جا  ** هی چه پختی بهر خوردن هیچ با 
  • مشتری شو تا بجنبد دست من  ** لعل زاید معدن آبست من 
  • مشتری گرچه که سست و باردست  ** دعوت دین کن که دعوت واردست 
  • باز پران کن حمام روح گیر  ** در ره دعوت طریق نوح گیر 
  • خدمتی می‌کن برای کردگار  ** با قبول و رد خلقانت چه کار  845
  • داستان آن شخص کی بر در سرایی نیم‌شب سحوری می‌زد همسایه او را گفت کی آخر نیم‌شبست سحر نیست و دیگر آنک درین سرا کسی نیست بهر کی می‌زنی و جواب گفتن مطرب او را