English    Türkçe    فارسی   

6
869-878

  • او بود حاضر منزه از رتاج  ** باقی مردم برای احتیاج 
  • هیچ می‌گویند کین لبیکها  ** بی‌ندایی می‌کنیم آخر چرا  870
  • بلک توفیقی که لبیک آورد  ** هست هر لحظه ندایی از احد 
  • من ببو دانم که این قصر و سرا  ** بزم جان افتاد و خاکش کیمیا 
  • مس خود را بر طریق زیر و بم  ** تا ابد بر کیمیااش می‌زنم 
  • تا بجوشد زین چنین ضرب سحور  ** در درافشانی و بخشایش به حور 
  • خلق در صف قتال و کارزار  ** جان همی‌بازند بهر کردگار  875
  • آن یکی اندر بلا ایوب‌وار  ** وان دگر در صابری یعقوب‌وار 
  • صد هزاران خلق تشنه و مستمند  ** بهر حق از طمع جهدی می‌کنند 
  • من هم از بهر خداوند غفور  ** می‌زنم بر در به اومیدش سحور