English    Türkçe    فارسی   

6
957-966

  • جرم او اینست کو بازست و بس  ** غیر خوبی جرم یوسف چیست پس 
  • جغد را ویرانه باشد زاد و بود  ** هستشان بر باز زان زخم جهود 
  • که چرا می یاد آری زان دیار  ** یا ز قصر و ساعد آن شهریار 
  • در ده جغدان فضولی می‌کنی  ** فتنه و تشویش در می‌افکنی  960
  • مسکن ما را که شد رشک اثیر  ** تو خرابه خوانی و نام حقیر 
  • شید آوردی که تا جغدان ما  ** مر ترا سازند شاه و پیشوا 
  • وهم و سودایی دریشان می‌تنی  ** نام این فردوس ویران می‌کنی 
  • بر سرت چندان زنیم ای بد صفات  ** که بگویی ترک شید و ترهات 
  • پیش مشرق چارمیخش می‌کنند  ** تن برهنه شاخ خارش می‌زنند  965
  • از تنش صد جای خون بر می‌جهد  ** او احد می‌گوید و سر می‌نهد