English    Türkçe    فارسی   

1
1323-1332

  • حمله بر خود می‌‌کنی ای ساده مرد ** همچو آن شیری که بر خود حمله کرد
  • چون به قعر خوی خود اندر رسی ** پس بدانی کز تو بود آن ناکسی‌‌
  • شیر را در قعر پیدا شد که بود ** نقش او آن کش دگر کس می‌‌نمود 1325
  • هر که دندان ضعیفی می‌‌کند ** کار آن شیر غلط بین می‌‌کند
  • ای بدیده عکس بد بر روی عم ** بد نه عم است آن تویی از خود مرم‌‌
  • مومنان آیینه‌‌ی همدیگرند ** این خبر می‌‌از پیمبر آورند
  • پیش چشمت داشتی شیشه‌‌ی کبود ** ز آن سبب عالم کبودت می‌‌نمود
  • گر نه کوری این کبودی دان ز خویش ** خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش‌‌ 1330
  • مومن ار ینظر بنور الله نبود ** غیب مومن را برهنه چون نمود
  • چون که تو ینظر بنار الله بدی ** در بدی از نیکویی غافل شدی‌‌