English    Türkçe    فارسی   

2
11-20

  • این دهان بر بند تا بینی عیان ** چشم بند آن جهان حلق و دهان‏
  • ای دهان تو خود دهانه‌ای دوزخی ** وی جهان تو بر مثال برزخی
  • نور باقی پهلوی دنیای دون ** شیر صافی پهلوی جوهای خون‏
  • چون در او گامی زنی بی‏احتیاط ** شیر تو خون می‏شود از اختلاط
  • یک قدم زد آدم اندر ذوق نفس ** شد فراق صدر جنت طوق نفس‏ 15
  • همچو دیو از وی فرشته می‏گریخت ** بهر نانی چند آب چشم ریخت‏
  • گر چه یک مو بد گنه کاو جسته بود ** لیک آن مو در دو دیده رسته بود
  • بود آدم دیده‏ی نور قدیم ** موی در دیده بود کوه عظیم‏
  • گر در آن آدم بکردی مشورت ** در پشیمانی نگفتی معذرت‏
  • ز آن که با عقلی چو عقلی جفت شد ** مانع بد فعلی و بد گفت شد 20