English    Türkçe    فارسی   

3
3981-3990

  • زانک دل بر کند از بیرون شدن ** بسته شد راه رهیدن از بدن
  • عنکبوت ار طبع عنقا داشتی ** از لعابی خیمه کی افراشتی
  • گربه کرده چنگ خود اندر قفص ** نام چنگش درد و سرسام و مغص
  • گربه مرگست و مرض چنگال او ** می‌زند بر مرغ و پر و بال او
  • گوشه گوشه می‌جهد سوی دوا ** مرگ چون قاضیست و رنجوری گوا 3985
  • چون پیاده‌ی قاضی آمد این گواه ** که همی‌خواند ترا تا حکم گاه
  • مهلتی می‌خواهی از وی در گریز ** گر پذیرد شد و گرنه گفت خیز
  • جستن مهلت دوا و چاره‌ها ** که زنی بر خرقه‌ی تن پاره‌ها
  • عاقبت آید صباحی خشم‌وار ** چند باشد مهلت آخر شرم دار
  • عذر خود از شه بخواه ای پرحسد ** پیش از آنک آنچنان روزی رسد 3990