English    Türkçe    فارسی   

3
586-595

  • مختصر کردم چو آمد ده پدید ** خود نبود آن ده ره دیگر گزید
  • قرب ماهی ده بده می‌تاختند ** زانک راه ده نکو نشناختند
  • هر که در ره بی قلاوزی رود ** هر دو روزه راه صدساله شود
  • هر که تازد سوی کعبه بی دلیل ** همچو این سرگشتگان گردد ذلیل
  • هر که گیرد پیشه‌ای بی‌اوستا ** ریش‌خندی شد بشهر و روستا 590
  • جز که نادر باشد اندر خافقین ** آدمی سر بر زند بی والدین
  • مال او یابد که کسبی می‌کند ** نادری باشد که بر گنجی زند
  • مصطفایی کو که جسمش جان بود ** تا که رحمن علم‌القرآن بود
  • اهل تن را جمله علم بالقلم ** واسطه افراشت در بذل کرم
  • هر حریصی هست محروم ای پسر ** چون حریصان تگ مرو آهسته‌تر 595