English    Türkçe    فارسی   

4
805-814

  • یک زمان تنها بمانی تو ز خلق ** در غم و اندیشه مانی تا به حلق 805
  • این تو کی باشی که تو آن اوحدی ** که خوش و زیبا و سرمست خودی
  • مرغ خویشی صید خویشی دام خویش ** صدر خویشی فرش خویشی بام خویش
  • جوهر آن باشد که قایم با خودست ** آن عرض باشد که فرع او شدست
  • گر تو آدم‌زاده‌ای چون او نشین ** جمله ذریات را در خود ببین
  • چیست اندر خم که اندر نهر نیست ** چیست اندر خانه که اندر شهر نیست 810
  • این جهان خمست و دل چون جوی آب ** این جهان حجره‌ست و دل شهر عجاب
  • پیدا کردن سلیمان علیه‌السلام کی مرا خالصا لامر الله جهدست در ایمان تو یک ذره غرضی نیست مرا نه در نفس تو و حسن تو و نه در ملک تو خود بینی چون چشم جان باز شود به نورالله
  • هین بیا که من رسولم دعوتی ** چون اجل شهوت‌کشم نه شهوتی
  • ور بود شهوت امیر شهوتم ** نه اسیر شهوت روی بتم
  • بت‌شکن بودست اصل اصل ما ** چون خلیل حق و جمله انبیا